.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه شهر شهدا،شهر اخلاق،شهر ایمان،شهر تولید و شهر علم است و انشاالله باشد. شهر خوب دست یافتنی نیست بلکه ساختنی است

.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه شهر شهدا،شهر اخلاق،شهر ایمان،شهر تولید و شهر علم است و انشاالله باشد. شهر خوب دست یافتنی نیست بلکه ساختنی است

.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه در طول جغرافیایی 50 درجه و 35 دقیقه و در عرض جغرافیایی 35 درجه و 24 دقیقه قرار گرفته است.(مفخم، 1339:‌ 234)
این شهر در شهرستان زرندیه قرار گرفته و فاصله آن با تهران 80 کیلومتر ، با شهر ساوه 45 کیلومتر و با مر کز شهرستان(شهر مأمونیه) 10 کیلومتر است.
زاویه بنا بر تصویب وزرای عضو کمیسیون سیاسی دفاعی هیئت دولت در سال 1362 ش به شهر تبدیل شد و شهرداری آن تا سال 1386 درجه 4 را در میان شهرداری های کشور حائز بوده است.(نک: آمار شهرداری های کشور در سال 1386)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳۴ مطلب با موضوع «شهرستان زرندیه» ثبت شده است

۱۸
بهمن
۹۴

متن ارسالی از طرف خانم نگین سرخیل

در بررسی های 53 هزار وصیت نامه شهدا 8681 وصیت وجود دارد که در آن به موضوع حجاب پرداخته شده است.

وصیت هایی که هرکدام را هر زمان بخوانی گویی با شهید در دوران کنونی هم صحبت شده ای و این است عزت و کرامت شهدای ما وقتی می گویند:" خواهرم حجابت،برادم نگاهت"

حجاب در شهر من زاویه کامل است ، منظور حجاب کامل اسلامی است.حجاب فاطمی که از فاطمه (س) بر ما رسیده است. حجابی که گردی صورت مادرزاد، مچ دستان بی زیور، برجستگی های بدن و ماهیچه های پا و سینه و... را می پوشاند و زن را از هرگونه سوء استفاده حتی نگاهی نامحرم و نامبارک حفظ می کند.

حجابی که سنگر زن مسلمان برای حضوری فعال در جامعه و حفظ شؤنات او در تعامل با مردان است. حجابی که زاییده عفت و عفتی که فرزند حیاء زن مسلمان است. آری ما به وصیت 44 شهید عزیز شهرمان گوش کرده ایم.

اما در مامونیه و شهرهای دیگر این چنین نیست و...

  • حسن سرخیل
۱۷
بهمن
۹۴

با سلام

لطفا نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را راجع به مسائلی که در کانال اطلاع رسانی شهر زاویه در تلگرام مطرح می شود در میان بگذارید. در صورت امکان ما این نظرات را پیگیری و به گوش مسئولین میرسانیم.

ارسال نظر و مشاهده سایر نظرات

گروه فضای مجازی و کانال اطلاع رسانی شهر زاویه

  • حسن سرخیل
۰۳
مرداد
۹۴


جنگ شادی در شهر زاویه

جنگ شادی در شهر زاویه

تصاویر بیشتر در ادامه مطلب

  • حسن سرخیل
۱۱
تیر
۹۴

این مسابقات هرشب در سالن شهرداری زاویه با حضور 6 تیم از شهرستان زرندیه برگزار می شود.


  • حسن سرخیل
۱۹
خرداد
۹۴

یک روز دنیای اسلام مورد تهاجم تبلیغاتی غرب قرار می گیرد: اینجا هم جهاد فی سبیل الله است اگر جوانان ما ، مردان و زنان ما، گویندگان ما، روشنفکران ما در میدان جهاد فرهنگی وارد بشوند، این هم جهاد فی سبیل الله است، اما بهترین جهادها و با فضیلت ترین جهادها آن جهادی است که در آن خطر از دست دادن جان هست. در میدانی که انسان احساس کند اگر در آن میدان حضور پیدا بکند در معرض خطر قرار می گیرد این بارزترین جهادهاست و ملت ما بحمدالله از اول انقلاب تا امروز که بیش از ده سال می گذرد، در طول زمان ثابت کرده اند که حاظرند جان خودشان را در راه این انقلاب و در راه ثبات نظام اسلامی فدا کنند. تعداد شهدای ما در هر منطقه ای دلیل بر این معناست؛ مثلاً همین زاویه شما و بخش زرند شما تعدادی شهیدان عزیز دارد که اینها در حقیقت ستارگان درخشان تاریخ ما هستند. تاریخ را خون شهیدان می نویسد. تاریخ را مجاهدت رزمندگان می نویسد. تاریخ را و سرنوشت  ملت ها را همین همت ها و ایثارها و فداکاری هاست که معین می کند.

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری

در جمع مردم شهر زاویه - اسفندماه 1367 مسجد جامع زاویه

  • حسن سرخیل
۲۹
اسفند
۹۳

زاویه فاقد امامزاده است اما از مراکز معنوی قابل توجه این شهر مقبره ایست که با عنوان «موسی خاموش» مشهور شده است و گرد این شخص روایات مبهمی و اغراق آمیزی در میان است. از جمله این که گفته می شود وی از پیروان بسیار معتقد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بوده و در این راه وی در مصیبت امام حسین(ع) به قدری گریه می کرده که امام حسین(ع) به خواب وی می آید و او را به آرامش دعوت می کند و به قول اهالی زاویه امام(ع) به او گفته است: «موسی! خاموش!» از آنجایی که اعتقادات شیعی در ساوه، آوه و نواحی اطراف آن از جمله زاویه سابقه کهنی داشته رشد چنین افراد و نیز روایات در مورد شیفتگان اهل بیت(ع) متحمل بوده است. چنانکه امروزه نیز در مورد باورهای مردم به  امام حسین(ع) می توان این تعلق خاطر را مشاهده کرد. روایت مفصل تر و به لحاظ تاریخی دقیق تری در مورد موسی خاموش وجود دارد که در مجموعه کتاب «چتنه» اثر حاج محمد حسین صفایی نقل شده است. مطابق این روایت شخص اخیر از ایل خاموشلو  بوده که در زمان حکومت اوزون حسن آق قوینلو (فرمانروایی از 872 تا 882 هـ ق) می زیسته که به دلیل تعلقات به مذهب تشیع دوازده امامی تحت تعقیب حکومت قرار می گیرد و به خلجستان ساوه و سپس به زاویه پناهنده می شود و به گوشه نشینی و انزوا می پردازد. بر اساس این روایت نام زوایه از این هنگام بر زاویه نهاده می شود.(صفایی تنها، 1384: 6) این روایت گرچه به اشخاص و دوره تاریخی مشخصی اشاره دارد اما هنگامی که به کشته شدن موسی خاموش توسط یکی از مغولان به نام«ببرک خان» اشاره می شود، اهمیت و دقت تاریخی روایت تا حدی مخدوش می شود. به هر حال کلیت روایت در مورد بی مهری حکومت آق قوینلو درباره تشیع و رواج گسترده این مذهب در میان قبایل ترک موضوعی است که با واقعیات تاریخی این دوره همخوانی دارد با این همه باید در پذیرش جزئیات آن احتیاط کرد. شکی نیست که موسی خاموش شخصیت تاریخی تاثیر گذار و پر اهمیتی در رشد تشیع و حتی تصوف در این شهر بوده است.  

آنچه اکنون از مقبره موسی خاموش برجای مانده بنای کوچک و تازه سازی است و از قرار معلوم بنای خشت و گل آن در طول زمان و با بی توجهی ها رو به ویرانی نهاده است. گفته می شود که مقبره او دارای گنبد و حتی گلدسته بوده با این حال امروزه حتی سنگ قبر اصلی آن سالهاست که مفقود شده است. در محوطه همین مقبره  به تازگی(در سال1383ش) حسینیه ای تاسیس شده که به حسینیه سید الشهدا مسمی شده است
  • حسن سرخیل
۲۹
اسفند
۹۳

زاویه فاقد کتابخانه عمومی است(منظور کتابخانه هایی است که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد فعالیت می کند) با این همه کتابخانه های کوچک و محدودی در محل مسجد جامع زاویه با عنوان کتابخانه ولی عصر(عج) و نیز در مسجد امام  سجاد (ع) فعالیت می کنند. این کتابخانه های فاقد امکاناتی چون قرائت خانه و بخش مجلات و مکانات سمعی بصری است.

زاویه افزون بر اینکه فاقد مراکزی چون موزه است، فاقد یک مرکز میراث فرهنگی برای مرمت، نگهداری و توسعه آثار تاریخی و بنای های برجای مانده این کهن دیار نیز هست. و اداره میراث فرهنگی که در مامونیه وجود دارد تا کنون هیچ اقدامی در این رابطه انجام نداده است. نبود چاپخانه نیز مشکلاتی است که مانع از تولید آثار مکتوب در این شهر شده است به طوری که مجموعه اشعار پراکنده و نثر شاعر این شهر یعنی محمد حسن صفایی تنها(1268-1352 ش) به صورتی محدود و با امکاناتی بسیار کم گردآوری شده و تنها چند نسخه محدود از آن تکثیر شده است.

کانون فرهنگی شهید رجایی مسجد امام سجاد (ع) در سال 1386 و کانون فرهنگی هنری مسجد جامع زاویه با نام شهدای زاویه در سال 1388 ش تاسیس شده و از مراکز فرهنگی این شهر به شمار می رود. همچنین باید به مرکز دارالقرآن الکریم امام علی(ع) اشاره کرد که در سال 1379 تاسیس گردیده است.

این شهر دارای جلسه های قرآن متعددی است که در پنجشنبه شب ها و در ماه مبارک رمضان هر شب برگزار میشود از جمله این جلسات میتوان به مکتب امام صادق(ع) ، مکتب الرسول(ص) ، مکتب الانصار مهدی(عج) و مکتب امام حسن مجتبی(ع) اشاره کرد که فقط ویژه برادران است.

جلساتی قرآنی ویژه خواهران نیز هست که در مکان هایی مثل حسینیه سیدالشهدا (ع)(جنب مرقد مطهرموسی خاموش که روزهای سه شنبه و چهارشنبه ساعت 9:30 صبح برگزار میشود) ، حسینیه حضرت ابوالفضل(ع)و دارالقرآن امام علی (ع) اشاره کرد.

  • حسن سرخیل
۲۸
اسفند
۹۳

دهه فجر نزدیک بود، همه فکر و ذکر بچه ها این بود که تو دهه فجر یه برنامه خوب و تک برگزار کنن که ناگهان به یاد این افتادیم که تو شهرمون یه شهید انقلاب هست، پیشنهاد این شد که دیداری با خانواده این شهید که تنها شهید انقلاب شهرستان زرندیه هست داشته باشیم.

چند نفری جمع شدیم و به دیدار خانواده این شهید رفتیم.

صحبت رو علی آقا پسر بزرگ شهید شروع کرد و گفت: ایام پیروزی انقلاب و دهه فجر همیشه یادآور خاطرات تلخ شهادت پدر و خاطرات شیرین پیروزی انقلاب برای ماست. اون زمان من 7 سال داشتم هوای بهمن 57  سرد بود و همه در تب و تاب اومدن امام بودن، صحبت از این بود که قراره امام رو از تلویزیون نشون بدن و شهید به ما گفته بود که هرچند برنامه های تلویزیون به درد نمیخوره ولی اگه قرار باشه که امام رو نشون بدن میرم و تلویزیون میخرم.

علی آقا ادامه داد و به ویژگیهای شخصیتی شهید اشاره کرد و گفت: پدرم انسان بسیار زحمتکش، خوش غیرت و باگذشتی بود به طوری که در آن زمان وقتی تهیه نفت برای مردم به سختی صورت می گرفت. این شهید، نفت ذخیره شده در منزل رو به مردم میداد و با رفتار خودش مردم رو تشویق می کرد که به انقلاب بپیوندند. ایشون خیلی عاشق امام خمینی بود و دیوانه وار امام رو دوست داشت. بحث به اینجا که رسید برادر و دوستان شهید آقایان وکیلی، شعبانلو و آتش پیکر وارد بحث شدند و به چند تا از ویژگی های دیگر شهید اشاره کردند: یکی می گفت از همه ما انقلابی تر بود. اون یکی می گفت اگه یه انقلابی واقعی وجود داشت اونم مرادعلی بود. یکی می گفت عاشق حضور در کمیته استقبال از امام بود و یه جا بند نمی شد و یکی هم می گفت با اینکه سواد نداشت ولی حافظه خیلی قوی داشت و اگه کسی با ایشون مشاعره می کرد حتماً مغلوب می شد حتی اگه با  سواد بود.

بعد از حرفای دوستان علی آقا ادامه داد: همونطور که عموم گفت شهید سه شب در میدان آزادی تهران خوابیده بود و برای مردمی که به استقبال امام رفته بودند مواد غذایی تهیه می کرد و به تهران می برد. تو همین جا همسر شهید وارد بحث شد و گفت: یک روز از مدرسه به بچه ها پسته و موز داده بودن، تا شهید اینها رو دید از من گرفت و به پشت بام انداخت گفت مرده شور شاه و نونشو ببرم، خودم کشاورزی میکنم و خرجتون رو میدم.

همسر شهید ادامه داد: این سه ماه آخر خیلی مشغول کارهای انقلاب شده بود. چندباری شده بود که با هم به قم و تهران برای راهپیمایی رفتیم.

یک روز که برگشت دیدم لباس هاش خونیه. پرسیدم چی شده، گفت خوردم زمین. وقتی که لباس هاش رو عوض می کرد فهمیدم که عناصر شاه ایشونو مورد ضرب و شتم قرار دادن.

خیلی دلسوز و با محبت بود، اگه غذایی پخته می شد که بوش همه جا رو میگرفت مقداری از اونو به همسایه ها میداد. اصلا به فکر پول و مال دنیا نبود و دست به خیر داشت. با اینکه وضع ما هم خوب نبود با این حال از چیزی که تو خونه داشتیم به نیازمندان هم کمک میکرد.

ادامه داد: یه روز به شهید گفتم دیگه نرو یکمی هم به ما برس، که جواب داد خانم دل من مثل کبوتر پر میزنه برای رفتن، به آینه اشاره ای کرد و گفت دل من مثل آینه برق می زنه ولی نمیدونم چرا شهید نمیشم.

 با توجه به این که خودش قادر به خوندن و نوشتن نبود و عاشق شنیدن صدای قرآن بود هر وقت که قرآن میخوندم میگفت خانم بلند بخون تا منم بشنوم.

برادر خانم شهید که دوست و همرزم شهید هم بود ادامه داد: با توجه به اینکه در اون زمان فقط در شهر زاویه راهپیمایی بود، من و شهید و بقیه دوستان برای ارشاد مردم شهرها و روستاهای همجوار میرفتیم و گاهی با برخورد تند مخالفان مواجه می شدیم به طوریکه یه روز شخصی به ما گفت که نیروهای گارد شاهنشاهی اسلحه دارن و شما دربرابر اونا کاری نمی تونید بکنید که در آن وقت شهید چوب دستی که کنارش بود رو بلند کرد و گفت ما هم با همین چوب دستی حساب اونا رو میرسیم. در همین بین اقای وکیلی گفت: شهید عجیب عاشق امام حسین بود، زنجیر زدنش تو عزادارها نمونه بود و علی آقا پسر شهید گفت اصلاً یه زنجیر مخصوص خودش داشت که خیلی سنگین بود. در این بین آقای آتش پیکر گفت: در یکی از روزها که هیئت دراومده بود، من خسته بودم و آروم زنجیر میزدم که شهید کنار من اومد و گفت: چرا آروم زنجیر میزنی؟ گفتم خسته ام. گفت: آدم تو راه امام حسین که خسته نمیشه. محکم زنجیر بزن. واقعا عاشق امام حسین بود.

همین جا بود که همسر شهید گفت: از 10 روز قبل محرم تا 10 روز بعد صفر لباس سیاه تنش بود و هر سال یه قربونی نذر امام حسین می کرد و می گفت خودم و خانواده ام فدای امام حسین.

و بالاخره روز 21 بهمن 57 فرا رسید،روزی که تلخی آن برای همیشه به کام خانواده شهید قره شیخ لو ماند.

شب پیروزی انقلاب که فرا رسید شایع شده بود که رژیم شاه قراره از کرمانشاه نیروهای ارتش رو از طریق مسیر همدان-تهران به تهران اعزام کنه. آیت الله طالقانی هم با توجه به این مطلب از مردم خواسته بود تا جاده ها رو ببندند که امکان اعزام ارتش به تهران نباشد و با توجه به این که زاویه هم در مسیر بود باید مردم زاویه نیز این کار رو انجام میدادند.

همسر شهید گفت: روز حادثه وقتی شهید برای آخرین بار از من خداحافظی می کرد دختر کوچیکم تو بغلم بود، شهید دخترمون رو از من گرفت و بغل کرد و بعدش گفت: خانم من این دخترو خیلی دوست دارم ولی حیف که یتیم می مونه. خانم من از تو دکتر و مهندس نمیخوام، من ازت میخوام بچه های منو اهل نماز و قرآن تربیت کنی. بعد دخترو به من داد و رفت. بعد از رفتنش فهیمدم که سفارش منو به همسایه ها کرده و گفته با توجه به این که من باردارم هوای منو داشته باشن.

آقای وکیلی شروع به صحبت کرد و گفت: در مسجد با هم بودیم، بعد از خوندن نماز فهمیدم که شایعه حقیقت داره، آقای موسوی از مردم برای بستن راه به روی رژیم شاه درخواست نیرو می کرد. ما بدون فوت وقت با برادرانی که قبلا برای امنیت شهر و روستاهای هم جوار همکاری داشتیم به سمت کمیته رفتیم. اونجا وسایل مورد نیاز رو به همراه بازو بندهای مخصوصی که از کمیته انتظامات به افراد ویژه داده شده بود برداشتیم. شهید عجله زیادی برای رفتن داشت و با آرنج به پشت من می زد و می گفت بازوبند منو سریع ببند میخوام برم. انگار شهید میدونست چه حادثه ای منتظرشه. صحبت که از بازوبند شد همسر شهید گفت: روزی یکی از همسایه ها با کنایه به مرادعلی گفته بود این چیه به بازوت بستی نکنه طلاست و مرادعلی هم گفته بود این بازوبند از طلا هم برای من با ارزش تره. بعد آقای وکیلی ادامه داد: بازوبند رو به بازوش بستم و به سمت جاده اصلی و پل روبروی کارخانه پرنیک حرکت کردیم. اونجا تو فاصله چند متر به چند متر خاکریز زده بودیم و ماشین ها رو هدایت می کردیم تا جلوتر بقیه دوستان روی ماشین های عبوری بازرسی داشته باشند.

دیگر لحظات آخر عمر مرادعلی بود. اون یکی یکی ماشین ها رو بازرسی می کرد، یکدفعه یک ماشین سواری که حامل سرباز هم بود با سرعت از کنار ما عبور کرد و به فرمان ایست ما توجه نکرد، مرادعلی که در فاصله 50 متری ما بود به وسط جاده اومد و با چوب دستی که تو دستش داشت می خواست مانع عبور ماشین بشه ولی سواری توجهی به حضور ایشون نکرد و با سرعت زد بهش و اونو به سمت دیگهء جاده پرتاب کرد من در این حال صدای فریاد شهید رو شنیدم و به سرعت خودمو به کنارش رسوندم، با دیدن حال بد مرادعلی سریعا اونو به سمت بیمارستان شهید مدرس ساوه اعزام کردیم.

در اینجا یکی از بچه ها از همسر شهید پرسید چه کسی خبر شهادت همسرتون رو به شما خبر داد؟

ایشون گفت: اون شب مادرشوهرم اومد و سراغ مرادعلی رو از من گرفت، من گفتم هنوز نیومده، همین موقع بود که پدرشوهرم اومد و گفت: حمزه علی رو زدن، من که فهمیدم به خاطر من اسم حمزه علی رو اورد گفتم: حمزه علی نه، حتما واسه مرادعلی یه اتفاقی افتاده و سراسیمه به سمت محل حادثه تو اون شب تاریک رفتم. وقتی رسیدم دیدم اونو به بیمارستان منتقل کردن.

همسر شهید مکثی کرد و اینطور ادامه داد: بعد از این اتفاق مرادعلی تا دو روز نفس داشت ولی بالاخره روز 23 بهمن خبر شهادتشو به ما دادن.

در این جا بود که برادر خانم شهید گفت: اگه مرادعلی در انقلاب شهید نمیشد حتماً در دوران دفاع مقدس شهید می شد.

شهید مرادعلی به ماردش وصیت کرده بود که نام فرزندی که در را ه دارد را اگر پسر بود روح الله بگذارد، خداوند روح الله را به عاشق روح الله عطا کرد.

 

  • حسن سرخیل
۰۵
شهریور
۹۳

سلام.. دوباره من برگشتم هر چند خیلی دیر اما چه کنم دیگه سربازیه..

واقعا امکانش نبود.اما همزمان امروز با آغاز دهه کرامت ولادت حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) دوباره شروع به کار میکنم... و ازتمام دوستای گلم ممنونم و حتی

بعضی از دوستان نگران شدن معذرت خواهی میکنم..

خب دوباره میگم عیدتون هم مبارک..

محل آمدنت را گلباران خواهم کرد یا امام رضا (ع)

راههای آسمان را گلباران میکنم.

یادآوری میکنم آدرس www.zaviyeh-markazi.ir دیگر قابل دسترسی نیست.

به زودی با مطالب جدید بروز خواهم بود...

منتظر نظرات سازنده شما هستم...

  • حسن سرخیل
۲۳
بهمن
۹۲

این همایش در مسجد امام رضا(ع) شهر زاویه برگزار شد و میهمان این مراسم فرمانده سپاه روح الله استان مرکزی بودند.

دهه فجر 92 شهر زاویه

برای مشاهده تصاویر در اندازه واقعی روی تصویر کلیک کنید...

برای مشاهده تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید..

  • حسن سرخیل
۲۳
بهمن
۹۲

اعزام 100 نفر از بسیجیان حوزه مقاومت بسیج ولیعصر (عج) به موزه عبرت

دهه فجر 92 شهر زاویه

  • حسن سرخیل
۲۳
بهمن
۹۲

دهه فجر 92 شهر زاویه

برای مشاهده تصاویر در اندازه واقعی روی تصویر کلیک کنید...

برای مشاهده تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...

  • حسن سرخیل
۱۵
بهمن
۹۲

سلام خدمت دوستان از اینکه با تاخیر این سخنرانی را انتشار می دهم عذرخواهی میکنم. 


فایل تصویری

کلیپ اول



دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 11 ثانیه 

کلیپ دوم(ادامه)



دریافت
مدت زمان: 34 ثانیه 

کلیپ سوم (ادامه)


 اگر صدای موسیقی سایت را نمی خواهید بشنوید به انتهای سایت بروید و آن را قطع کنید.

دریافت
مدت زمان: 34 ثانیه 
فایل صوتی


دریافت

عکس یادگاری 

اینکه به موقع نتونستم سخنرانی را انتشار دهم بخاطر حجم بالای فیلم بود. با راهنمایی دوستان و معرفی نرم افزار حجم فایل را کم کردیم و قرار دادیم.

 لرزش دستم بخاطر سرمای هوا بود.

  • حسن سرخیل
۱۴
بهمن
۹۲

به همت حوزه مقاومت بسیج ولیعصر(عج) مسابقات فوتبال رایانه ای(pes 2013) برگزار شد. در این مسابقه 32 نفر شرکت داشتند. وبازیها در دو روز برگزار شد. و نفرات برتر به شرح زیر اعلام گردید:

نفر اول:آقای امیر سحرخیز - نفر دوم: آقای شهاب سعیدیان فر - نفر سوم: محمد میرگلوی بیات - نفر چهارم: سیدمرتضی کاشی

مسابقات pes2013 شهر زاویه
مسابقات pes2013 شهر زاویه
  • حسن سرخیل
۱۲
بهمن
۹۲

یادتونه چرخ و فلک قیمتش چقدر بود
S A L I  J O O N -33

یادش بخیر مدرسه شهدا و میثم میرفتیم از آقا سید و آقا نصراله از اینا میگرفتیم

تصاویر بیشتر در ادامه مطلب...

  • حسن سرخیل
۱۰
بهمن
۹۲

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):

برای تداوم انقلاب و خط امام (ره) به مجاهدت سخت تری نیاز مندیم.

سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گرامی باد.


نشست بصیرتی عمومی


با سخنرانی جناب آقای آصفری نماینده محترم اراک در مجلس شورای اسلامی و دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس 


در تاریخ 16 / 11 / 92 بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع شهر زاویه


پایگاه مقاومت بسیج شهدای زاویه

شهرداری و شورای اسلامی شهر زاویه

مسجد جامع شهر زاویه

  • حسن سرخیل
۱۰
بهمن
۹۲

 امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیا و روش صالحان و فریضه ای بزرگ است که دیگر فرایض ، به وسیله آن بر پا می شود.

جلسه شورای امر به معروف ونهی از منکر در تاریخ 8 / 11 / 92 با حضور امام جمعه و جماعت محترم شهر زاویه و اعضاء هیئت پایگاه مقاومت بسیج شهدای زاویه تشکیل گردید.

  • حسن سرخیل
۰۷
بهمن
۹۲

یک شعر بصورت نظر به دست ما رسیده و شاعر آن را ننوشته اند لطفا نام شاعر را قید نماید.

ای شهر شهید پرور من 
با نعش برادرم چه کردی 
وی داغ نهاده بردل من

روی ادامه مطلب کلیک کنید...

  • حسن سرخیل
۲۸
دی
۹۲

قابل توجه مسئولین استان مخصوصاً فرماندار زرندیه
شبکه استانی آفتاب را نگاه می کنید تاکنون برنامه ای مربوط به زرندیه نشان نداده است و فقط برنامه ها مربوط به اراک می باشد.وظیفه اصلی یک شبکه استانی پرداختن به آداب رسوم ، سنن ، زبان گویش و مسائل قومی تمام استان مربوطه می باشداستان مرکزی فقط اراک نیست. سکوت شما نمیدانم برای چیست؟ در بخش خبری این شبکه یک نام از زرندیه در بخش هواشناسی نوشته می شد که آن هم پاک شد. اگر اراک زرندیه را نمی خواهد پس این شهرستان را از فهرست شهرستان های خود پاک کند. البته صدا و سیما این کار را انجام داده...
به جای پاسخ واکنشی نشان دهید...

  • حسن سرخیل
۱۸
دی
۹۲

تقریبا 11 ماه از ایجاد سایت شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه www.zaviyeh-markazi.ir میگذرد و در این مدت خواننده گان عزیز نظرات موافق و مخالف خود و همچنین پیشنهاداتى را نیز براى ما ارسال کرده اند.با مشاهده این نظرات به این نتیجه رسیده ام که اکثریت خوانندگان ما هنوز به اهداف وبلاگ پى نبرده اند و ماهیت وبلاگ هنوز براى ایشان مشخص نشده است.
بنابراین موارد مصمم شدم تا مواردى را در رابطه با اهداف سایت بیان کنم.
اولین هدف من البته غیر از کارهای خبری انتقاد کردن است هدف من نشان دادن کاستى هاست تا شاید بتوانیم این کاستى ها را به گوش مسئولین برسانم. من میخواهم به مردم شهرمان آگاهى بدهم،میخواهیم آنها را با مشکلات شهر آشنا کنیم تا براى حل آنها بین مردم هم دلى به وجود بیاید.
قصد تعریف و تمجید از کسى را نداریم ولى اگراحساس کنیم کارى درخور تشکر انجام شده است تشکر هم خواهیم کرد.میخواهیم فرهنگ وبلاگ نویسى،انتقاد صحیح و خواستن را رواج دهیم، میخواهم چوب لاى چرخ کسانى بگذارم که در لباس خدمت به مردم و شهر و مردمشان خیانت میکنند.
امیدوارم با کمک و همکارى شما خوانندگان عزیز بتوانیم گامى مثبت در جهت رشد و توسعه شهرمان برداریم.

سایت شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه

  • حسن سرخیل