.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه شهر شهدا،شهر اخلاق،شهر ایمان،شهر تولید و شهر علم است و انشاالله باشد. شهر خوب دست یافتنی نیست بلکه ساختنی است

.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه شهر شهدا،شهر اخلاق،شهر ایمان،شهر تولید و شهر علم است و انشاالله باشد. شهر خوب دست یافتنی نیست بلکه ساختنی است

.::*شهر دارالمومنین و شهید پرور زاویه *::.

زاویه در طول جغرافیایی 50 درجه و 35 دقیقه و در عرض جغرافیایی 35 درجه و 24 دقیقه قرار گرفته است.(مفخم، 1339:‌ 234)
این شهر در شهرستان زرندیه قرار گرفته و فاصله آن با تهران 80 کیلومتر ، با شهر ساوه 45 کیلومتر و با مر کز شهرستان(شهر مأمونیه) 10 کیلومتر است.
زاویه بنا بر تصویب وزرای عضو کمیسیون سیاسی دفاعی هیئت دولت در سال 1362 ش به شهر تبدیل شد و شهرداری آن تا سال 1386 درجه 4 را در میان شهرداری های کشور حائز بوده است.(نک: آمار شهرداری های کشور در سال 1386)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۶۱ مطلب با موضوع «اخبار :: آزاد» ثبت شده است

۱۷
دی
۹۲

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد.
روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.
همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند:
عجب بد شانسی‌ای آوردی
پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟
چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر
به خانه‌ی پیرمرد بازگشت.
این‌بار همسایگان با خوشحالی به او گفتند: عجب خوش شانسی‌ای آوردی!
اما پیرمرد جواب داد: خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چه می‌داند؟
بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی می‌کرد یکی از آن
اسب‌های وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست.
باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی!” و این‌بار هم پیرمرد
جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟”
در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند.
آن‌ها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند.
از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند،
اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمی‌تواند
راه برود، از بردن او منصرف شدند.
“خوش شانسی؟ بد شانسی؟ چـــه می‌داند؟
هر حادثه‌ای که در زندگی ما روی می‌دهد، دو روی دارد.
یک روی خوب و یک روی بد.
هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست.
بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم.
زندگی سرشار از حوادث است…

  • حسن سرخیل
۱۷
دی
۹۲


یک قانون جهان شمول وجود دارد و آن هم این است که هر جامعه اى با مشکلاتى مواجه میشود و نوع مشکل و کم یا زیاد بودن آن بسته به شرایط اقتصادى،اجتماعى،فرهنگى، جغرافیایى و ....آن جامعه دارد،در حال حاضر شهر ما هم با مشکلاتى مواجه است که خواه و ناخواه تأثیراتى بر زندگى تمام مردم شهر دارد،اما چگونه میتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم؟
تا آنجایى که همه میدانیم مسئولیت برطرف کردن هر مشکلى با مسئول مربوط به همان حوزه است که باید با تلاش خود مشکل را پیدا کرده و آن را برطرف نماید و مواردى هم وجود دارد که باید مردم مشکلات را به گوش مسئولین برسانند،اما از آنجایى که معمولا مسئولین ما زیاد درگیر پیدا کردن مشکلات و رفع آنها نمیشوند تمام این مسئولیت بر عهده مردم شهر است که مشکلات را به گوش مسئولان برسانند و پیگیر رفع و رجوع آنها بشوند.شاید بشود مشکلات کوچک را با پیگیرى تعداد کمى از مردم برطرف کرد اما مشکلات بزرگ خواستار پیگیرى همه جانبه هستند،باید تمام مردم بخواهند و پیگیر مسئله باشند تا مشکلات حل شود، باید این فکر در مردم نهادینه شود که تا خودشان واقعا نخواهند مشکلاتشان برطرف نخواهد شد.امروزه با نشستن و دست بر روى دست گذاشتن مشکلاتمان حل نمیشود و یا به قول یکى از دوستان:حق دادنى نیست،باید آن را گرفت...
کلید حل مشکلات ما در این حرف نهفته است: خواستن،خواستن،خواستن و بازهم خواستن...
این مطلب را قبلا در سایت منتشر کرده بودم،اما با توجه به اهمیت آن ترجیح دادم آن را بازنشر کنم..


  • حسن سرخیل
۱۶
دی
۹۲

مطلب پیدا نمیکنم بنویسم
هیچ خبری هم زاویه نیست
خودم هم خبری نمیتونم تولید کنم

  • حسن سرخیل
۰۶
دی
۹۲
  • حسن سرخیل
۰۴
دی
۹۲

سری 6

سری جدید مجموعه عکس های خطای دید

  • حسن سرخیل
۰۳
دی
۹۲

تا ابد به آنهایی که وقت تشنگی شدید  و بی آبی
قمقمه ها راخاک می کردند تا کمتر یاد آب بیفتند

مدیــونیــم

 

مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن،
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن،
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن؛
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را

قسمتی از وصیتنامه یک شهید

  • حسن سرخیل
۰۳
دی
۹۲

آدمها...
حتی حوصله ندارند ....

به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند

چه برسد به اینکه بخواهند...

سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند

چه برسد نظر بدهند....

در واژه نـامـه ی مجـازی ...

  • حسن سرخیل
۰۲
دی
۹۲

 

5 بار بگو :

دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !

اگه از این جمله ها بیشتر میخوای برو ادامه مطلب

  • حسن سرخیل
۰۱
دی
۹۲



  
  


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 26 ثانیه
ندیدم شهی در دل آرایی تو | کلیپ امام زمان(عج)
********************
 مشاهده یا دریافت کلیپ سخاوت و بخشندگی امام زمان(عج)

 

 

  • حسن سرخیل
۳۰
آذر
۹۲

دو تصویر زیر یکی مربوط به دیدار نخست وزیر عراق با رهبر انقلاب در تاریخ (۱۳۹۲/۰۹/۱۴) و دیگری مربوط یه دیدار نلسون ماندلا رئیس جمهور سابق آفریقاى جنوبى با رهبر انقلاب در تاریخ (۱۳۷۸/۰۷/۲۵) می باشد که تنها تغییر در مبلمان دفتر رهبر معظم انقلاب رنگ شدن و عوض کردن روکش آن می‌باشد.

 

  • حسن سرخیل
۲۸
آذر
۹۲

سری 3

ادامه مطلب نگاه کنید فقط بخندید

  • حسن سرخیل
۲۶
آذر
۹۲

سری 2

 ادامه مطلب نگاه کنید فقط بخندید

  • حسن سرخیل
۲۶
آذر
۹۲

متن زیر از همشهری عزیزمان محمد رضا یزدی قاری محترم قرآن به دستمان رسیده است که انتشار می دهیم:

. . . . : : * حتماً بخوانید * : : . . . .

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز و همشهری های خوب خودم،وعرض خسته نباشید به برادر عزیزم آقای سرخیل و با تشکر ویژه از زحماتی که برای درست کردن این وبلاگ کشیدند ، به بنده اجازه دادند که درمورد فعالیتهای قرآنی زاویه برایتان بنویسم و اینکه وضعیت فعالیتهای قرآنی به چه صورت است؟

. . . . : : * ادامه متن را در ادامه مطلب حتماً بخوانید * : : . . . .

  • حسن سرخیل
۱۹
آذر
۹۲


  • حسن سرخیل
۱۶
آذر
۹۲

قسمتی از این داستان مربوط به اسدالله سرخیل می شود ... اگه حوصله دارید حتماً بخوانید..

منبع: محافظ شاه خاطرات علی شهبازی (مامور مخصوص شاه)، انتشارات اهل قلم، ج1، صص 199 تا 207

  • حسن سرخیل
۱۶
آذر
۹۲

همه ما شهید بوداغعلی بیاتی رو میشناسیم.  پدر این شهید شهرمان یعنی مرحوم قوچعلی بیاتی شاعر است. این را من هم نمیدانستم.  جزء گروه رهروان ولایت وابسته کتابخانه ولیعصر( عج) هستیم و هر جمعه منزل یک شهید میرویم. این جمعه (15/9/92) منزل این شهید بودیم.  گفتگوی صمیمی با برادر شهید داشتیم. یکی از بچه ها سوالی در رابطه با پدر شهید پرسید برادر شهید از پدر گفت آن زمان بود که فهمیدم پدر شهید شاعر بوده است. اما متاسفانه هیچ نوشته و اثری حتی یک تکه کاغذ از آن  باقی نمانده است.

  • حسن سرخیل
۰۹
آذر
۹۲

یک قانون جهان شمول وجود دارد و آن هم این است که هر جامعه اى با مشکلاتى مواجه میشود و نوع مشکل و کم یا زیاد بودن آن بسته به شرایط اقتصادى،اجتماعى،فرهنگى، جغرافیایى و ....آن جامعه دارد،در حال حاضر شهر ما هم با مشکلاتى مواجه است که خواه و ناخواه تأثیراتى بر زندگى تمام مردم شهر دارد،اما چگونه میتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم؟

تا آنجایى که همه میدانیم مسئولیت برطرف کردن هر مشکلى با مسئول مربوط به همان حوزه است که باید با تلاش خود مشکل را پیدا کرده و آن را برطرف نماید و مواردى هم وجود دارد که باید مردم مشکلات را به گوش مسئولین برسانند،اما از آنجایى که معمولا مسئولین ما زیاد درگیر پیدا کردن مشکلات و رفع آنها نمیشوند تمام این مسئولیت بر عهده مردم شهراست که مشکلات را به گوش مسئولان برسانند و پیگیر رفع و رجوع آنها بشوند.شاید بشود مشکلات کوچک را با پیگیرى تعداد کمى از مردم برطرف کرد اما مشکلات بزرگ خواستار پیگیرى همه جانبه هستند،باید تمام مردم بخواهند و پیگیر مسئله باشند تا مشکلات حل شود،باید این فکر در مردم نهادینه شود که تا خودشان واقعا نخواهند مشکلاتشان برطرف نخواهد شد.امروزه با نشستن و دست بر روى دست گذاشتن مشکلاتمان حل نمیشود و یا به قول یکى از دوستان:حق دادنى نیست،باید آن را گرفت...

کلید حل مشکلات ما در این حرف نهفته است: خواستن،خواستن،خواستن و بازهم خواستن...

  • حسن سرخیل
۱۰
آبان
۹۲
 اس ام اس محرم/پیامک محرم/sms محرم/اس ام اس عاشورا/پیامک عاشورا/اس ام اس های عاشورایی / سایت شهر زاویه

روزی که عیار عشق اخلاص و وفاست

خنجر به دل شکسته ی خون خداست

لب تشنه دل از رود بریدن هنر است

سیراب ترین تشنه ابالفضل شماست


بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی‏داند

که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد


پر زد دوباره مرغ دلم کربلایتان

پیچید در تمام وجودم صدایتان

یک کوه غصّه روی دلم می نشست تا

آغاز شد دوباره غم نینوایتان


برای مشاهده پیامک های بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید...

  • حسن سرخیل
۰۶
آبان
۹۲

مصطفی سرخیل : "مسئولیت مدیران اجرایی در چارچوب مبانی گفتمان اعتدال تعریف شود ."

http://markazi.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=58557

  • حسن سرخیل
۲۰
مهر
۹۲

یه روز یه دختر با حجاب میره دانشگاه

یکی از دوستای بی حجابش می خواد مسخرش کنه

می گه تازه گی ها دیوانه ها خودشون رو جلد می کنند

همه می خندند دخترباحجاب در جوابش می گه 

تا حالا دیدی که رو پیکان 48 چادر بکشن؟

این بار هم می خندند اما این بار....

  • حسن سرخیل